پرسش عارفی از یکی از اغنیا
گفت:....
![]()
گفت:....
![]()
شَهرُ رَمَضانَ شَهرُ اللّه عَزَّوَجَلَّ وَ هُوَ شَهرٌ يُضاعِفُ اللّهُ فيهِ الحَسَناتِ وَ يَمحو فيهِ السَّيِّئاتِ وَ هُوَ شَهرُ البَرَكَةِ؛
ماه رمضان، ماه خداست و آن ماهى است كه خداوند در آن حسنات را میافزايد و گناهان را پاك مىكند و آن ماه بركت است.
(بحارالأنوار، ج 96، ص 340، ح 5)

السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما / ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماه پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو / رؤیت این ماه یعنی نامه اعمال ما
التماس دعای ویژه در این ماه
چند حدیث زیبا در باب ماه رمضان در ادامه مطلب...
![]()

خشونت علیه مسلمانان در میانمار که با حمایت دولت این کشور انجام میشود و نادیده گرفته شدن این خشونتها از جانب رسانههای جریان اصلی جهان، لزوم شناخت این کشور و مسلمانان آن را بیش از پیش آشکار میکند....
از اینکه در ادامه مطلب به پخش تصاویر دلخراشی پرداختم از شما معذرت میخوم.
ولی چه باید کرد که ....

یک
قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقیها را در آورده بود.
با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقیها کمین کرده بود و شده بود
عذاب عراقیها.چه می کرد؟ بار اول بلند شد و فریاد زد: " ماجد کیه ؟ " یکی
از عراقیها که اسمش ماجد بودسرش را از ﭘس خاکریز آورد بالا و گفت: " منم" ترق !
ماجد کله ﭘا شد و قل خورد آمد ﭘای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد!دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: " یاسر کجایی؟" و یاسر هم به دستبوسی مالک دوزخ شتافت!
چند بار این کار را کردتا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقیها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری ﭘیدا کرد و ﭘرید رو خاکریز و فریاد زد:" حسین اسم کیه؟ " و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاکریز سر خورد ﭘایین. یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد: " کی با حسین کار داشت " جاسم با خوشحالی هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت: " من"
خوب با این حال عکسایی که از خادمی امسال که برام یادگاری موندو گذاشتم تو این پست تا اینکه خاطراتمو دوباره مرور کنم. البته به همراه شما.




گزارشهای بودار سیما !!!

نشسته بودم پای تلوزیون داشتم اخبار شبکه یک رو نگاه می کردم ، اول اخبار خلاصه اخبار رو پخش کردند که قسمتی از اون مربوط به مصاحبه با مردم در مورد دست آورد ها و موفقیت های هسته ای کشور عزیزمون بود ، جالب بود ! حجاب خانمها رو عرض میکنم ، کنجکاو شدم که بقیه اخبار رو نگاه نکنم ، به مشروح اخبار که رسید با چهار پنج تا آقا مصاحبه کردند و با هفت خانم .
حتما برا خودن ادامه پست به ادامه مطلب یرید...
| جانبازی که برای احتزاز پرچم مقدس جمهوری اسلامی زندگی خود را به خطر انداخت تا زندگی من و تو به خطر نیفتد. حال همسر این جانباز فقط و فقط بخاطر چند میلیون و پرداخت اجاره منزل و اندکی قرض، و برای حفظ آبرو و برای فرار از آواره شدن در کوچه و خیابان؛ تصمیم به فروش کلیه خود گرفته است در حالیکه در هیمن کشور و در صنعت فوتبالش مبالغ میلیاردی هزینه می شود. |
![]() |




خدا بیامرزدش، مسعود از بچههای خیابان پیروزی تهران بود.
از آن روز به بعد او را ندیدم. ندیدم که یعنی نرفتم دم خانه شان. حالم از دستشگرفته بود. از اول دل چرکین شدم. فکر میکردم مسعود دیگر از همه چیز بریدهو جذب دنیا شده...

حسن شدی که سوال غریب کیست درعالم ؟، میان کوچه و گودال بی جواب بماند
حسین نیز غریب است اگرشبیه برادر ، ولی بناست بقیع حسن خراب بماند
کمی زغصه ی تورخنه کرده است به بیرون ، تفاوت زن چون "جعده" و "رباب" بماند
به احترام حسینِ ِسه روز مانده به گودال ، بناست زائر تو زیر آفتاب بماند
آموخته ام که...!
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفتآموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم

عکس شهدا رو میبینیم ....


ودقیقا عکس شهدا عمل میکنیم.


طلائيه محل شهادت سردار خيبر شهيد همت، برادران باكری و قطع شدن دست شهيد خرازی است و عملياتهای مهم بدر و خيبر در آن واقع شد اولين خاكی بود كه عراق گرفت و آخرين خاكی بود كه ول كرد!
قدم به قدم خاك طلائيه خون شهيدی ريخته شده و تو نميتوانی جايی قدم بگذاری و با اطمينان بگويی اينجا كسی شهيد نشده! پس خلع نعلين ميكنی و پابرهنه بر خاك مقدسی قدم مينهی كه فقط ملائكه می دانند آنجا شهيدان با خدا چه سودايی كردند...

![]()
طلائيه چه حس غريبی داری... دلم برايت تنگ می شود...
طلائيه!
با من سخن بگو و پرده از رازي بردار كه سالها تو و خداي تو شاهد آن بوده
ايد.
طلائيه!
چقدر غمگيني. آن روز سرافراز و امروز سر به زيرانداخته اي. با كسي سخن نمي
گويي و سكوت پيشه كرده اي. اما سكوت تو بالاترين فرياد است و خفتگان را
بيدار مي كند و بيداري را در رگهاي انسانهاي به ظاهر زنده مي ريزد. اينجا
همه از سكوت تو مي گويند و من از سكونتي كه در تو يافته ام و تا امروز چقدر
از تو و نفس هاي طيبه ات، از تو و از رازهاي سر به مهرت، از تو و مردان بي
ادعايت كه مس وجود را به طلاي ناب شهادت معامله كردند، دور بوده ام. چه
احساس حقيري است در من كه توان شنيدن قصه هاي پرغصه ات را ندارم.
طلائيه!
مي گويند، اينجا جايي است كه شهيدان حسين وار جنگيده اند و من از بدو ورود
به خاك پاكت، تشنگي را در تو ديده ام و انتظار اهالي خيام را به نظاره
نشسته ام اينجا، چقدر بوي حنجره هاي سوخته مي آيد و چقدر دستها تشنه
وفايند.
طلائيه!
من در اين سرزمين حتي به قمقمه هاي عطشان سلام مي دهم و سراغ عباس هاي تشنه
لب را از آنان مي گيرم . مگر مي توان سالك عاشورا بود و تشنگي را فراموش
كرد و از كنار حلق هاي شعله ور بي تفاوت گذشت.

طلائيه!
من با تمام وجود در تو جاري مي شوم تا در ميان نيزارها و نيزه شكسته ها، سرهاي ستاره گون برادرانم را به دامن گيرم و برايشان از زخم بگويم، از اسارت، از تنهايي، از غربت، از…
![]()
طلائيه!
از فراز همه روزهايي كه بر تو گذشت بر من ببار و تشنگي اين دل در كوير
مانده را فرونشان. مي خواهم در تو جاري شوم، مي خواهم رمز شكفتن و پرواز را
از تو بياموزم و بدانم بر شانه هاي زخمي تو چه دلهايي كه آشيان نكرده اند.
طلائيه!
مي گويند «همت» از همين نقطه آسماني شده است، عاشقي كه در پي ليلاي شهادت
در بيابانهاي زخم خورده طلائيه مجنون شد. من امروز آمده ام ردپاي او را تا
افق هاي بي نهايت و در امتداد عشق جست وجو كنم. اينجا عطر او لحظه ها را
پركرده است و دستهايش هنوز مهرباني را منتشر مي كند.
طلائيه!
من از سكوت راز آلودت درسها آموخته ام! با من سخن بگو!!!
گزیدهای از سخنان مقام معظم رهبری :رهبر انقلاب اسلامی در سخنان خود به تحولات کنونی منطقه نیز اشاره کردند و افزودند: امروز به برکت اسلام و انقلاب اسلامی، بیداری عمومی اسلامی درمنطقه روی داده است که قطعاً به نتیجه خواهد رسید، همانگونه که در برخی نقاط تاکنون به نتیجه رسیده است.

پست تصاویر طنز و زیبا حتما ببینید.
خداییش آدم یکم شاد میشه.

تصاویر رو حتما تو ادامه مطلب ببینید.

میلاد با سعادت منجی عالم بشریت، برپاکننده قسط و عدلمنتقم خون حسین(ع)، حضرت ولیعصر، امام زمان،
مهدی موعود (عج) بر عموم شیعیان جهان مبارک باد . . .



برخیز که حجت خدا می آید / رحمت زحریم کبریا می آید
از گلشن عسگری گذر کن که سحر / بوی گل نرگس از فضا می آید . . .
عید مهدی بر شما مبارک

آخرین حجت خدا، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام و بانویی از نوادگان شمعون، حواری عیسی مسیح علیه السلام در پانزدهم شعبان چشم به جهان گشود تا رحمت و لطف الهی از چشمه سار وجود او در جهان جاری شود و حضورش بنیان استواری هستی باشد. او به امر خدا و به حکمت حکیمانه اش برای درامان ماندن از آزار دشمنان و نیز به دلیل آنچه ما از آن ناآگاهیم، از نظرها غایب شد تا روزی که شرایط ظهورش حاصل شود، از پس پرده های غیبت بیرون آید و با دم الهی اش، روح تازه ای به کالبد خسته خلقت بدمد، دین خدا را زنده سازد و حکومت الهی را بر سرتاسر جهان برقرار کند. به امید آمدنش دست به دعا برمی داریم و از خدا می خواهیم تا آن روز، ما را از راه او دور نسازد و از معرفت او بی نصیب مگذارد.

عید است ولی بدون او غم داریم
عاشق شده ایم و عشق را کم داریم
ای کاش که این عید ظهورش برسد
اینگونه هزاران عید با هم داریم
یکی
از دلایلی که وهابی ها شیعیان را به شرک متهم می کنند توسل به ائمه اطهار
و درخواست حاجات از ائمه است.که اغلب شیعیان به خاطر عدم آگاهی، توانایی
پاسخگویی به این شبهات را ندارند.
آیه ذیل را با دقت و تامل بخوانید:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (۳۵)مائده
ترجمه:
اى کسانى که ایمان آوردهاید پرهیزگارى پیشه کنید و وسیلهاى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید و در راه او جهاد کنید باشد که رستگار شوید.(۳۵)مائده
حتما به ادامه مطلب برید.




![]()
بعد سید سجاد و بعد ها تعدادی دیگر از دوستان حزب الهی شهرمان که رفتند این بار حسن آقا مویدی به همراه فرزند دلبند اش ما را تنها گذاشت و رفت .
حسن آقا از طلبه های اهل بابل و فرزند یکی از روحانیون برجسته ی شهر حاج آقا مویدی بود.
حجة الاسلام حسن مؤیدی معاون تبلیغ و مسؤول اعزام مبلغ هیأت فاطمیون قم در سانحه رانندگی دارفانی را وداع گفت.هیئت منتظران ظهور و گروه فرهنگی نسل جوان ضمن عرض تسلیت به خانواده ایشان، از درگاه خداوند منان برای آن مرحوم مغفور علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر جزيل مسألت دارد.



پس از گذشت لحظاتی از شروع عملیات در تمامی محورها....
شهید محمد پیروز بخت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن گاه که در دریای خروشان زندگی در چنگال طوفان جهل و ترس اسیر شدی...
و ساحل صلاح و صلح و کشتی نجات و رهایی را آرزوی کردی...
" قــــرآن بــخوان "

و او کسی نیست غیر از خدا ...
پس همیشه با خدا باش نه با غیرش...
تاریکی به حدی زیاد بود که حتی تا یک متری خود را به سختی میدیدیم. یعنی چه کسی جرئت کرده بود تا این حد به خطوط درگیری با دشمن نزدیک شود؟
این چند روز اخیر عراقیها خیلی به اهواز نزدیک شده بودند...
جانباز
روی تخت خوابیده و دهانش نیمه باز است. و دوباره در عمق همان سکوت صدایی
شبیه ناله از گلویش خارج میشود و با پیچ و تاب میچرخد به سمت آقا. رهبر
که صدای ناله توجه ایشان را هم جلب کرده است میگویند: "سلام" و جانباز
دیگر ناله نمیکند و آقا به احوالپرسیها ادامه میدهند.
و حالا
رهبر رسیدهاند کنار تخت همان جانباز. گویا نمیتواند حرف بزند. همه
ساکتاند. با دستهای بیرمقش دست مجروح آقا را گرفته است و میکشد روی
صورتش. جانباز به صورتی ممتد ناله میزند.

نالههایی که کم کم صدای هق هق همه را بلند میکند. خانمها هم که تخت این جانباز جلوی جایگاه آنهاست، دارند بلند بلند گریه میکنند. جانباز هنوز دارد ناله میکند. آقا این یکی را چندین بار میبوسند. و او گویا دارد با نالههایش با آقا حرفهایی میزند که فقط دو جانباز یعنی خودش و آقا میفهمند. سردارهای کنار آقا هم شانههایشان دارد، میلرزد. حتی ما خبرنگارها و عکاسها و محافظها. و فقط آقاست که مهربانانه دارد به چشمهای جانباز خیره خیره نگاه میکند.

سوم شعبان میلاد با سعادت پاسدار اسلام حضرت امام حسین (ع) و همچنین ولادت حضرت امام سجاد زین العابدین و یاور دین حضرت ابوالفضل العباس بر عموم شیعیان وپیروان راستین این بزرگان معرفت وائمه اطهار مبارک با امید که خداوند توفیق شناخت آنان وتوفیق نزدیکی عمل ما به سیره وسلوک آنان راعطاء فرمایند.





سلام بر شما ای عباسهای حادثه که در جادههای سرخ ایثار و در مسیر ولایت، پاسدار ارزشهای انقلابید!
گرامی باد روز پاسدار بر آنان که از جنس شهیدان و همپیمان با حسین(ع) و از نسل فصل سرخ استقامتند!
با آنکه جنگ همواره سیاه است ، اما همیشه از دل سیاهی جنگها هم می توان رویش دوباره تعاملات و عواطف انسانی را به وضوح مشاهده کرد .
جنگی که در طی سالهای گذشته در همین همسایگی ما در گرفت ، با آنکه سرشار از لحظات سیاه و درد آور بود اما در دل این سیاهای ها لحظاتی هم وجود داشت که نشان می داد فارغ از نزاعها و گرد و غبار اهل سیاست و آنها که در مسند قدرت برای آینده کشورها سیاست بازی می کنند ، در لایه های پایین جامعه و در تضاد رخ به رخ انسانها هنوز هم دلایلی برای امید وجود دارد .
