شهید دقایقی و کولر!!
شهید دقایقی و کولر!!
"کولر را خاموش کن" او بعد از آن روز سوار ماشین کولر دار نشد و با یک ماشین امبولانس تردد می کرد .
یک روز با او در این مورد صحبت کردم می گفت:" چرا من باید سوار ماشین کولر دار شوم و آن بچه بسیجی در گرما به سر برد؟ چون فرمانده هستم باید سوار شوم؟نه من این کارو نمیکنم."

"کولر را خاموش کن" او بعد از آن روز سوار ماشین کولر دار نشد و با یک ماشین امبولانس تردد می کرد .
یک روز با او در این مورد صحبت کردم می گفت:" چرا من باید سوار ماشین کولر دار شوم و آن بچه بسیجی در گرما به سر برد؟ چون فرمانده هستم باید سوار شوم؟نه من این کارو نمیکنم."
+ نوشته شده در جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۱ ساعت 10:53 توسط نوشته شده توسط: غریب
|